نماز و تشکر
یکی از فلسفه های اقامه نماز، تشکر از ولی نعمت است. در قرآن کریم، خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: «إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ؛ ما به تو خیر زیاد داده ایم، پس برای پروردگارت نماز بگزار...». (کوثر: 1 و 2) تشکر از کسی که به انسان خدمتی می کند، فطری اوست. به همین دلیل، اگر کسی لیوانی آب به ما بدهد، بی درنگ از او قدردانی می کنیم. بنابراین، فطرت پاک، شایسته است در برابر منبع لایزالی که همه داشته های مادی و معنوی مان از اوست، سپاس و منت او را به جای آوریم. در این میان، با شکوه ترین نوع تشکر، شکرگزاری شکر بنده در پیشگاه یگانه معبود عالمیان است، و البته اقامه نماز، از برترین شکل های شکرگزاری در برابر خداوند است. کسی که شکرگزار خداوند است، در حقیقت با اثبات فهم و معرفتش، به خویشتن سود رسانده است؛ زیرا خداوند سبحان، غنی مطلق است و به شکر ما نیازمند نیست. خداوند در قرآن کریم از زبان حضرت سلیمان علیه السلام (پس از آنکه یکی از یارانش زودتر از یک چشم بر هم زدن، تخت بلقیس را نزد او حاضر کرد) حکایت می کند:
هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی لِیَبْلُوَنی ءَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبّی غَنِیُّ کَریمٌ. (نمل: 40)
این از فضل پروردگارم است، تا مرا بیازماید که آیا شکر می گزارم یا کفران می کنم؟ و کسی که شکر گزارد، به سود خود شکر کرده و کسی که کفران کند، خدا، بی نیاز و کریم است.
در روایتی دیگر می خوانیم: «ایمان، دو نیم است؛ نیمی صبر و نیمی شکر.»
بنابراین، بنده ناسپاس، از نیم ایمان خود محروم است و شاید نتوان او را مؤمن واقعی خواند.
پیام متن:
نماز، برترین جلوه شکرگزاری بنده، از خالق بخشنده است.
نماز، میزان سنجش خشوع در برابر پروردگار
در قرآن کریم آمده است:
وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاّ عَلَی الْخاشِعینَ.
از صبر و نماز، کمک بگیرید و به درستی که این امر (نماز) بار سنگینی است، مگر برای افراد خاشع.
با دقت در این آیه شریفه درمی یابیم هرگاه انسان برای ادای نماز، شور و نشاط لازم را ندارد و به سختی سراغ نماز می رود، از خشوع او به پروردگار متعال کم شده است. در نتیجه، زمینه پیدایش کبر در آدمی فراهم می شود و این گونه است که در نظر انسان متکبر، نماز، بار سنگینی می نماید که از به مقصد رساندن آن ناتوان است. «خشوع، حالت قلبی انسان در عبادت و نتیجه توجه کامل به مقام بندگی در آستان الهی است. آن که نیاز و عجز خود را می داند و عظمت و کمال الهی را می شناسد و در عبادت، خود را در برابر آن خدای بی همتا و آگاه می یابد، حالتی متناسب با این حضور پیدا می کند. در این حالت، قلب خاشع می شود، نگاه افتاده می گردد و توجه از هر چیز دیگر، بریده و به معبود متوجه می شود».
خداوند در قرآن کریم در توصیف حال مؤمنان حقیقی و راه یافتگان به خلوتگاه انس باری تعالی می فرماید:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُوءْمِنُونَ، الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ.
مؤمنان، رستگار شدند؛ آنها که در نمازشان خشوع دارند.
نماز خشوع کنندگان، «الفاظ و حرکاتی بی روح و فاقد معنی نیست، بلکه هنگام نماز، چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پیدا می شود که از غیر او جدا می گردند و به او می پیوندند. چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار می شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر می گذارد. خود را ذره ای می بینند در برابر وجودی بی پایان و قطره ای در برابر اقیانوس بی کران. لحظات این نماز، هر کدام برای آنها درسی است از خودسازی و تربیت انسانی و وسیله ای است برای تهذیب روح و جان».
پیام متن:
1. خشوع، حالت قلبی انسان در عبادت و نتیجه توجه کامل به مقام بندگی در آستان الهی است.
2. نماز واقعی باید با خضوع و خشوع همراه باشد، و لازمه فراهم آمدن خشوع، شناخت عظمت خداوند است.
ارزش خشوع
در حدیثی آمده است که «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردی را دید که در حال نماز، با ریشِ خود بازی می کرد، فرمود: إِنَّهُ لَو خَشَعَ قَلبُهُ لَخَشَتْ جَوارحُهُ؛ اگر او در قلبش خشوع بود، اعضای بدنش نیز خاشع می شد». از این حدیث پی می بریم به اینکه خشوع، حالتی درونی است که بر جسم انسان نیز اثر می گذارد. «فروتنی، اُفتادگی و کُرنش، معنای مشترک میان خشوع و خضوع است و تفاوت میان این دو آن است که خضوع، مختص به جوارح و اعضای بدن آدمی است، ولی خشوع، مختص قلب است.»
حضرت علی علیه السلام نقل می کند که خداوند متعال در حدیث معراج، به رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای احمد، هیچ بنده ای مرا نشناخته است، مگر اینکه به من خشوع داشته باشد و هیچ بنده ای نسبت به من خشوع نورزید، مگر اینکه همه چیز نسبت به او خشوع کردند و رام او شدند. تا اینکه فرمود: ای احمد، اگر دوست داری که شیرینی ایمان را در خود بیابی و حس کنی، پس گرسنگی را بر خودت هموار کن، کم حرف باش (خاموشی گزین) و همواره از خدا بترس. پس اگر این کارها را انجام دهی، امید است که نجات یابی. در غیر این صورت، در شمار هلاک شدگان خواهی گشت».
پیام متن:
1. خشوع واقعی، افتادگی و خضوع جسم را نیز در پی دارد.
2. هیچ بنده ای نسبت به خداوند خشوع نمی ورزد، مگر اینکه همه چیز در برابر او خضوع می ورزند و رام او می شوند.