صفحه اصلی محتوای آموزشی مشاهده محتوای آموزشی

 
●انواع ارتباط:

۱- ارتباط كلامی

با تحقیقاتی كه به عمل آمده، در جامعه ما تقریبا نزدیك به ۸۵% ارتباطات افراد از طریق حرف زدن و گوش دادن ( گفت و شنود ) و نزدیك به ۱۵% از طریق خواندن و نوشتن است. پس در این مورد واژه ها و كلمات و جملات نقش ویژه ای رادر نقل وانتقال مفاهیم و احساسات انسانها بازی می كند. واژه ها در نقل وانتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار احساسی مهمی برخوردارند و از نظر عاطفی، كلمات تأثیر فوق العاده ای در روحیه ی افراد انسانی دارد.

بیان و گفت وگو كه برای ایجاد ارتباط در قالب كلمات و الفاظ رد وبدل می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین سبب، خداوند متعال در قرآن كریم اولین ویژگی مهم انسان را پس از خلقت او بیان ذكر می نماید:

((خلق الانسان علمه البیان)) انسان را بیافرید. به او سخن گفتن آموخت .

بیان و گفتار، مهم ترین وسیله ارتباط انسانها با یكدیگر است و چون ارتباط فرایندی است دو طرفه، بخش اعظم ارتباط انسانها از طریق گفت و شنود

و همین مكالمات عادی و روزمره صورت می گیرد و لذا در ارتباط صحیح و سالم، باید هم گوینده خوبی بود و هم شنونده ی خوبی، یعنی در تبادل اطلاعات و احساسات و عواطف باید از نقش و تأثیر عاطفی و روانی واژه ها و كلمات آگاه بود . باید توجه داشت كه چگونه بعضی از كلمات و واژه ها در ایجاد و برقراری ارتباط سالم نقش سازنده داشته و همواره در ایجاد صمیمیت و دوستی مؤثرند . همچنین باید به موقعیت و فضای ارتباط كه این واژه ها و كلمات در آن رد و بدل می گردد، آشنایی داشت . گاهی گفتن یك كلمه مثبت در شرایط و فضای نامناسب و نامساعد بار منفی القاء می كند.

بنابراین باید هم به نقش كلمات و واژه ها و هم شرایط القاء و مبادله كلمات آشنایی ودقت كامل داشت، چرا كه ارتباط سالم در فضایی حاكی از صمیمیت و محبت و احترام متقابل با شناخت و در نظر گرفتن معنا و نقش عاطفی كلمات امكان پذیر است و رعایت آنها موجب استحكام آن روابط خواهد شد. متأسفانه ما توجهی به سخنان و واژه هایی كه در مكالمات و گفت وگوهای روزانه مان رد و بدل می كنیم، نداریم به خصوص اگر در نقش اولیاء و مربیان در مقام تعلیم و تربیت هم باشیم.

۲- ارتباط معنوی :

گفتارو تئوری نمی تواند افراد را جذب سازد تنها تجسم رفتار است كه انسانها را به خضوع در می آورد و هر انسانی در دوران زندگی خود با بسیاری از دانشمندان و بزرگان برخورد می كند، تنها كسانی كه دارای جاذبه اخلاقی هستند موجب تغییر رفتار می شوند .

در اهمیت و برجستگی عامل اخلاقی همین مقدار بس كه حضرت محمد (ص) می فرمایند((افكم لن تسعوا الناس باموالكم فالقوهم بطالقه الوجه ))

یعنی انسانها نمی توانند به وسیله اموالشان دلهای مردم را متوجه سازند بلكه

خوش خویی و گشاده رویی عامل جذب و شیفتگی است .

بنابراین معلمان و مربیان تنها در پرتو تجسم اخلاق می توانند دلهای شاگردان

را جذب كنند و از همین رهگذر به ساختن و پرداختن آنان بپردازند .

۳- ارتباط بصری:

ارتباط بصری با شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است معلمی كه قادر باشد در حفظ عدالت با همه شاگردان خود ارتباط بصری برقرار كرده

به طور طبیعی به تمامی آنان به تناوب و تناسب نظر كند همانند آن است

كه با تارهای نامرئی، اذهان شاگردان خود را تسخیر خویش سازد . در

نتیجه یك ارتباط بصری متقابل ،دانش آموزان كمتر دچار بی حوصلگی

می شوند و نه تنها رفتار زاید ایشان فوق العاده كاهش می یابد و با

كوچكترین محرك بیرونی حواس ایشان پرت نمی شود بلكه با افزایش دامنه

توجه اشان از دقت و تمركز ذهنی بیشتری برخوردار می شوند و بالطبع

با یاد گیری بهتر مواد آموزشی ،پیشرفت تحصیلی مطلوبی نیز خواهند داشت. بعضی از معلمان به دلایل مختلف از جمله توجه بیشتر به یك یا چند

دانش آموز خاص و یا به دلیل كم رویی، اضطراب و یا ضعف مهارتهای اجتماعی، به گونه ای كه انتظار می رود نمی توانند به طور طبیعی با همه شاگردان ارتباط بصری داشته باشند . در نتیجه نه تنها شاگردان این چنین كلاسی زودتر خسته شده بیشتر دچار حواس پرتی می گردند بلكه بعضا در آنها نگرش منفی و احساسی ناخوشایند نسبت به شخصیت معلم به وجود

می آید . اگر چنانچه دانش آموزان بر این باور باشند كه معلم عمدتا به هنگام تدریس به دانش آموز یا دانش آموزان خاصی نگاه می كند احساس تبعیض دامنگیرشان می شود و تقویت چنین احساسی عواقب ناخوشایندی از

بی رغبتی نسبت به درس و گریز از كلاس همراه خواهد داشت .

این مسأله در مدارس، آنجا كه كودكان و نونهالان به الگوهای رفتاری بزرگسالان بیشترین توجه را دارند و هر لحظه در انتظار نگاه محبت آمیز معلم هستند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

۴- ارتباط معلم با دانش آموزان :

مدرسه روابط انسانی را كه موجب ایجاد تعادل فكری در كودك می شود ترغیب می كند و به او این احساس را می بخشد كه متعلق به گروه معینی می باشد و در این گروه نقش مفیدی دارد و می تواند در داخل آن محیط دوستی و تأمینی به دست آورد.

((كلاس هایی كه در آنها روابط انسانی نیكو وجود دارد محیط مطبوعی ایجاد می كند كه كودك در داخل آن شكفته می شود .))

آموزگار كه بیش از هر شخص دیگری در ایجاد روابط انسانی نیكو مؤثر است باید از لحاظ تعادل احساساتی چنان باشد كه مسایل شخصی وی در روابط او با شاگردان اختلال ایجاد نكنند. وی با شاگردان تفاهم پیدا می كندو نسبت به آنها محبت صمیمانه ای دارد و خود را نسبت به آنها منصف و بی غرض نشان می دهد و می تواند جانب شخصیت و مزاح را حفظ كند و همراه شاگردان و نه به خود آنها بخندد.

شخصیت خاص آنها را محترم می دارد و در كلاس محیط گذشت و مسالمت به وجود می آورد روابط حسنه ی مابین معلم و شاگردان در آهنگ صدای او در نحوه ی نامیدن هر شاگرد و در روش اظهار علاقه ی او به حوادث زندگی شاگرد آشكار می شود.

وی با شاگردان از مطالبی كه به آنها مربوط است گفتگو می دارد و برخی از تجارب شخصی خود را برای آنها حكایت می كند . این احساسات دوستی هر قدر كه معلم وشاگرد بیشتر با هم كار و تفریح و بازی كنند مستحكم تر می شود۱- ارتباط كلامی

با تحقیقاتی كه به عمل آمده، در جامعه ما تقریبا نزدیك به ۸۵% ارتباطات افراد از طریق حرف زدن و گوش دادن ( گفت و شنود ) و نزدیك به ۱۵% از طریق خواندن و نوشتن است. پس در این مورد واژه ها و كلمات و جملات نقش ویژه ای رادر نقل وانتقال مفاهیم و احساسات انسانها بازی می كند. واژه ها در نقل وانتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار احساسی مهمی برخوردارند و از نظر عاطفی، كلمات تأثیر فوق العاده ای در روحیه ی افراد انسانی دارد.

بیان و گفت وگو كه برای ایجاد ارتباط در قالب كلمات و الفاظ رد وبدل می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین سبب، خداوند متعال در قرآن كریم اولین ویژگی مهم انسان را پس از خلقت او بیان ذكر می نماید:

((خلق الانسان علمه البیان)) انسان را بیافرید. به او سخن گفتن آموخت .

بیان و گفتار، مهم ترین وسیله ارتباط انسانها با یكدیگر است و چون ارتباط فرایندی است دو طرفه، بخش اعظم ارتباط انسانها از طریق گفت و شنود

و همین مكالمات عادی و روزمره صورت می گیرد و لذا در ارتباط صحیح و سالم، باید هم گوینده خوبی بود و هم شنونده ی خوبی، یعنی در تبادل اطلاعات و احساسات و عواطف باید از نقش و تأثیر عاطفی و روانی واژه ها و كلمات آگاه بود . باید توجه داشت كه چگونه بعضی از كلمات و واژه ها در ایجاد و برقراری ارتباط سالم نقش سازنده داشته و همواره در ایجاد صمیمیت و دوستی مؤثرند . همچنین باید به موقعیت و فضای ارتباط كه این واژه ها و كلمات در آن رد و بدل می گردد، آشنایی داشت . گاهی گفتن یك كلمه مثبت در شرایط و فضای نامناسب و نامساعد بار منفی القاء می كند.

بنابراین باید هم به نقش كلمات و واژه ها و هم شرایط القاء و مبادله كلمات آشنایی ودقت كامل داشت، چرا كه ارتباط سالم در فضایی حاكی از صمیمیت و محبت و احترام متقابل با شناخت و در نظر گرفتن معنا و نقش عاطفی كلمات امكان پذیر است و رعایت آنها موجب استحكام آن روابط خواهد شد. متأسفانه ما توجهی به سخنان و واژه هایی كه در مكالمات و گفت وگوهای روزانه مان رد و بدل می كنیم، نداریم به خصوص اگر در نقش اولیاء و مربیان در مقام تعلیم و تربیت هم باشیم.

۲- ارتباط معنوی :

گفتارو تئوری نمی تواند افراد را جذب سازد تنها تجسم رفتار است كه انسانها را به خضوع در می آورد و هر انسانی در دوران زندگی خود با بسیاری از دانشمندان و بزرگان برخورد می كند، تنها كسانی كه دارای جاذبه اخلاقی هستند موجب تغییر رفتار می شوند .

در اهمیت و برجستگی عامل اخلاقی همین مقدار بس كه حضرت محمد (ص) می فرمایند((افكم لن تسعوا الناس باموالكم فالقوهم بطالقه الوجه ))

یعنی انسانها نمی توانند به وسیله اموالشان دلهای مردم را متوجه سازند بلكه

خوش خویی و گشاده رویی عامل جذب و شیفتگی است .

بنابراین معلمان و مربیان تنها در پرتو تجسم اخلاق می توانند دلهای شاگردان

را جذب كنند و از همین رهگذر به ساختن و پرداختن آنان بپردازند .

۳- ارتباط بصری:

ارتباط بصری با شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است معلمی كه قادر باشد در حفظ عدالت با همه شاگردان خود ارتباط بصری برقرار كرده

به طور طبیعی به تمامی آنان به تناوب و تناسب نظر كند همانند آن است

كه با تارهای نامرئی، اذهان شاگردان خود را تسخیر خویش سازد . در

نتیجه یك ارتباط بصری متقابل ،دانش آموزان كمتر دچار بی حوصلگی

می شوند و نه تنها رفتار زاید ایشان فوق العاده كاهش می یابد و با

كوچكترین محرك بیرونی حواس ایشان پرت نمی شود بلكه با افزایش دامنه

توجه اشان از دقت و تمركز ذهنی بیشتری برخوردار می شوند و بالطبع

با یاد گیری بهتر مواد آموزشی ،پیشرفت تحصیلی مطلوبی نیز خواهند داشت. بعضی از معلمان به دلایل مختلف از جمله توجه بیشتر به یك یا چند

دانش آموز خاص و یا به دلیل كم رویی، اضطراب و یا ضعف مهارتهای اجتماعی، به گونه ای كه انتظار می رود نمی توانند به طور طبیعی با همه شاگردان ارتباط بصری داشته باشند . در نتیجه نه تنها شاگردان این چنین كلاسی زودتر خسته شده بیشتر دچار حواس پرتی می گردند بلكه بعضا در آنها نگرش منفی و احساسی ناخوشایند نسبت به شخصیت معلم به وجود

می آید . اگر چنانچه دانش آموزان بر این باور باشند كه معلم عمدتا به هنگام تدریس به دانش آموز یا دانش آموزان خاصی نگاه می كند احساس تبعیض دامنگیرشان می شود و تقویت چنین احساسی عواقب ناخوشایندی از

بی رغبتی نسبت به درس و گریز از كلاس همراه خواهد داشت .

این مسأله در مدارس، آنجا كه كودكان و نونهالان به الگوهای رفتاری بزرگسالان بیشترین توجه را دارند و هر لحظه در انتظار نگاه محبت آمیز معلم هستند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

۴- ارتباط معلم با دانش آموزان :

مدرسه روابط انسانی را كه موجب ایجاد تعادل فكری در كودك می شود ترغیب می كند و به او این احساس را می بخشد كه متعلق به گروه معینی می باشد و در این گروه نقش مفیدی دارد و می تواند در داخل آن محیط دوستی و تأمینی به دست آورد.

((كلاس هایی كه در آنها روابط انسانی نیكو وجود دارد محیط مطبوعی ایجاد می كند كه كودك در داخل آن شكفته می شود .))

آموزگار كه بیش از هر شخص دیگری در ایجاد روابط انسانی نیكو مؤثر است باید از لحاظ تعادل احساساتی چنان باشد كه مسایل شخصی وی در روابط او با شاگردان اختلال ایجاد نكنند. وی با شاگردان تفاهم پیدا می كندو نسبت به آنها محبت صمیمانه ای دارد و خود را نسبت به آنها منصف و بی غرض نشان می دهد و می تواند جانب شخصیت و مزاح را حفظ كند و همراه شاگردان و نه به خود آنها بخندد.

شخصیت خاص آنها را محترم می دارد و در كلاس محیط گذشت و مسالمت به وجود می آورد روابط حسنه ی مابین معلم و شاگردان در آهنگ صدای او در نحوه ی نامیدن هر شاگرد و در روش اظهار علاقه ی او به حوادث زندگی شاگرد آشكار می شود.

وی با شاگردان از مطالبی كه به آنها مربوط است گفتگو می دارد و برخی از تجارب شخصی خود را برای آنها حكایت می كند . این احساسات دوستی هر قدر كه معلم وشاگرد بیشتر با هم كار و تفریح و بازی كنند مستحكم تر می شود۱- ارتباط كلامی

با تحقیقاتی كه به عمل آمده، در جامعه ما تقریبا نزدیك به ۸۵% ارتباطات افراد از طریق حرف زدن و گوش دادن ( گفت و شنود ) و نزدیك به ۱۵% از طریق خواندن و نوشتن است. پس در این مورد واژه ها و كلمات و جملات نقش ویژه ای رادر نقل وانتقال مفاهیم و احساسات انسانها بازی می كند. واژه ها در نقل وانتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار احساسی مهمی برخوردارند و از نظر عاطفی، كلمات تأثیر فوق العاده ای در روحیه ی افراد انسانی دارد.

بیان و گفت وگو كه برای ایجاد ارتباط در قالب كلمات و الفاظ رد وبدل می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین سبب، خداوند متعال در قرآن كریم اولین ویژگی مهم انسان را پس از خلقت او بیان ذكر می نماید:

((خلق الانسان علمه البیان)) انسان را بیافرید. به او سخن گفتن آموخت .

بیان و گفتار، مهم ترین وسیله ارتباط انسانها با یكدیگر است و چون ارتباط فرایندی است دو طرفه، بخش اعظم ارتباط انسانها از طریق گفت و شنود

و همین مكالمات عادی و روزمره صورت می گیرد و لذا در ارتباط صحیح و سالم، باید هم گوینده خوبی بود و هم شنونده ی خوبی، یعنی در تبادل اطلاعات و احساسات و عواطف باید از نقش و تأثیر عاطفی و روانی واژه ها و كلمات آگاه بود . باید توجه داشت كه چگونه بعضی از كلمات و واژه ها در ایجاد و برقراری ارتباط سالم نقش سازنده داشته و همواره در ایجاد صمیمیت و دوستی مؤثرند . همچنین باید به موقعیت و فضای ارتباط كه این واژه ها و كلمات در آن رد و بدل می گردد، آشنایی داشت . گاهی گفتن یك كلمه مثبت در شرایط و فضای نامناسب و نامساعد بار منفی القاء می كند.

بنابراین باید هم به نقش كلمات و واژه ها و هم شرایط القاء و مبادله كلمات آشنایی ودقت كامل داشت، چرا كه ارتباط سالم در فضایی حاكی از صمیمیت و محبت و احترام متقابل با شناخت و در نظر گرفتن معنا و نقش عاطفی كلمات امكان پذیر است و رعایت آنها موجب استحكام آن روابط خواهد شد. متأسفانه ما توجهی به سخنان و واژه هایی كه در مكالمات و گفت وگوهای روزانه مان رد و بدل می كنیم، نداریم به خصوص اگر در نقش اولیاء و مربیان در مقام تعلیم و تربیت هم باشیم.

۲- ارتباط معنوی :

گفتارو تئوری نمی تواند افراد را جذب سازد تنها تجسم رفتار است كه انسانها را به خضوع در می آورد و هر انسانی در دوران زندگی خود با بسیاری از دانشمندان و بزرگان برخورد می كند، تنها كسانی كه دارای جاذبه اخلاقی هستند موجب تغییر رفتار می شوند .

در اهمیت و برجستگی عامل اخلاقی همین مقدار بس كه حضرت محمد (ص) می فرمایند((افكم لن تسعوا الناس باموالكم فالقوهم بطالقه الوجه ))

یعنی انسانها نمی توانند به وسیله اموالشان دلهای مردم را متوجه سازند بلكه

خوش خویی و گشاده رویی عامل جذب و شیفتگی است .

بنابراین معلمان و مربیان تنها در پرتو تجسم اخلاق می توانند دلهای شاگردان

را جذب كنند و از همین رهگذر به ساختن و پرداختن آنان بپردازند .

۳- ارتباط بصری:

ارتباط بصری با شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است معلمی كه قادر باشد در حفظ عدالت با همه شاگردان خود ارتباط بصری برقرار كرده

به طور طبیعی به تمامی آنان به تناوب و تناسب نظر كند همانند آن است

كه با تارهای نامرئی، اذهان شاگردان خود را تسخیر خویش سازد . در

نتیجه یك ارتباط بصری متقابل ،دانش آموزان كمتر دچار بی حوصلگی

می شوند و نه تنها رفتار زاید ایشان فوق العاده كاهش می یابد و با

كوچكترین محرك بیرونی حواس ایشان پرت نمی شود بلكه با افزایش دامنه

توجه اشان از دقت و تمركز ذهنی بیشتری برخوردار می شوند و بالطبع

با یاد گیری بهتر مواد آموزشی ،پیشرفت تحصیلی مطلوبی نیز خواهند داشت. بعضی از معلمان به دلایل مختلف از جمله توجه بیشتر به یك یا چند

دانش آموز خاص و یا به دلیل كم رویی، اضطراب و یا ضعف مهارتهای اجتماعی، به گونه ای كه انتظار می رود نمی توانند به طور طبیعی با همه شاگردان ارتباط بصری داشته باشند . در نتیجه نه تنها شاگردان این چنین كلاسی زودتر خسته شده بیشتر دچار حواس پرتی می گردند بلكه بعضا در آنها نگرش منفی و احساسی ناخوشایند نسبت به شخصیت معلم به وجود

می آید . اگر چنانچه دانش آموزان بر این باور باشند كه معلم عمدتا به هنگام تدریس به دانش آموز یا دانش آموزان خاصی نگاه می كند احساس تبعیض دامنگیرشان می شود و تقویت چنین احساسی عواقب ناخوشایندی از

بی رغبتی نسبت به درس و گریز از كلاس همراه خواهد داشت .

این مسأله در مدارس، آنجا كه كودكان و نونهالان به الگوهای رفتاری بزرگسالان بیشترین توجه را دارند و هر لحظه در انتظار نگاه محبت آمیز معلم هستند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

۴- ارتباط معلم با دانش آموزان :

مدرسه روابط انسانی را كه موجب ایجاد تعادل فكری در كودك می شود ترغیب می كند و به او این احساس را می بخشد كه متعلق به گروه معینی می باشد و در این گروه نقش مفیدی دارد و می تواند در داخل آن محیط دوستی و تأمینی به دست آورد.

((كلاس هایی كه در آنها روابط انسانی نیكو وجود دارد محیط مطبوعی ایجاد می كند كه كودك در داخل آن شكفته می شود .))

آموزگار كه بیش از هر شخص دیگری در ایجاد روابط انسانی نیكو مؤثر است باید از لحاظ تعادل احساساتی چنان باشد كه مسایل شخصی وی در روابط او با شاگردان اختلال ایجاد نكنند. وی با شاگردان تفاهم پیدا می كندو نسبت به آنها محبت صمیمانه ای دارد و خود را نسبت به آنها منصف و بی غرض نشان می دهد و می تواند جانب شخصیت و مزاح را حفظ كند و همراه شاگردان و نه به خود آنها بخندد.

شخصیت خاص آنها را محترم می دارد و در كلاس محیط گذشت و مسالمت به وجود می آورد روابط حسنه ی مابین معلم و شاگردان در آهنگ صدای او در نحوه ی نامیدن هر شاگرد و در روش اظهار علاقه ی او به حوادث زندگی شاگرد آشكار می شود.

وی با شاگردان از مطالبی كه به آنها مربوط است گفتگو می دارد و برخی از تجارب شخصی خود را برای آنها حكایت می كند . این احساسات دوستی هر قدر كه معلم وشاگرد بیشتر با هم كار و تفریح و بازی كنند مستحكم تر می شود۱- ارتباط كلامی

با تحقیقاتی كه به عمل آمده، در جامعه ما تقریبا نزدیك به ۸۵% ارتباطات افراد از طریق حرف زدن و گوش دادن ( گفت و شنود ) و نزدیك به ۱۵% از طریق خواندن و نوشتن است. پس در این مورد واژه ها و كلمات و جملات نقش ویژه ای رادر نقل وانتقال مفاهیم و احساسات انسانها بازی می كند. واژه ها در نقل وانتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار احساسی مهمی برخوردارند و از نظر عاطفی، كلمات تأثیر فوق العاده ای در روحیه ی افراد انسانی دارد.

بیان و گفت وگو كه برای ایجاد ارتباط در قالب كلمات و الفاظ رد وبدل می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین سبب، خداوند متعال در قرآن كریم اولین ویژگی مهم انسان را پس از خلقت او بیان ذكر می نماید:

((خلق الانسان علمه البیان)) انسان را بیافرید. به او سخن گفتن آموخت .

بیان و گفتار، مهم ترین وسیله ارتباط انسانها با یكدیگر است و چون ارتباط فرایندی است دو طرفه، بخش اعظم ارتباط انسانها از طریق گفت و شنود

و همین مكالمات عادی و روزمره صورت می گیرد و لذا در ارتباط صحیح و سالم، باید هم گوینده خوبی بود و هم شنونده ی خوبی، یعنی در تبادل اطلاعات و احساسات و عواطف باید از نقش و تأثیر عاطفی و روانی واژه ها و كلمات آگاه بود . باید توجه داشت كه چگونه بعضی از كلمات و واژه ها در ایجاد و برقراری ارتباط سالم نقش سازنده داشته و همواره در ایجاد صمیمیت و دوستی مؤثرند . همچنین باید به موقعیت و فضای ارتباط كه این واژه ها و كلمات در آن رد و بدل می گردد، آشنایی داشت . گاهی گفتن یك كلمه مثبت در شرایط و فضای نامناسب و نامساعد بار منفی القاء می كند.

بنابراین باید هم به نقش كلمات و واژه ها و هم شرایط القاء و مبادله كلمات آشنایی ودقت كامل داشت، چرا كه ارتباط سالم در فضایی حاكی از صمیمیت و محبت و احترام متقابل با شناخت و در نظر گرفتن معنا و نقش عاطفی كلمات امكان پذیر است و رعایت آنها موجب استحكام آن روابط خواهد شد. متأسفانه ما توجهی به سخنان و واژه هایی كه در مكالمات و گفت وگوهای روزانه مان رد و بدل می كنیم، نداریم به خصوص اگر در نقش اولیاء و مربیان در مقام تعلیم و تربیت هم باشیم.

۲- ارتباط معنوی :

گفتارو تئوری نمی تواند افراد را جذب سازد تنها تجسم رفتار است كه انسانها را به خضوع در می آورد و هر انسانی در دوران زندگی خود با بسیاری از دانشمندان و بزرگان برخورد می كند، تنها كسانی كه دارای جاذبه اخلاقی هستند موجب تغییر رفتار می شوند .

در اهمیت و برجستگی عامل اخلاقی همین مقدار بس كه حضرت محمد (ص) می فرمایند((افكم لن تسعوا الناس باموالكم فالقوهم بطالقه الوجه ))

یعنی انسانها نمی توانند به وسیله اموالشان دلهای مردم را متوجه سازند بلكه

خوش خویی و گشاده رویی عامل جذب و شیفتگی است .

بنابراین معلمان و مربیان تنها در پرتو تجسم اخلاق می توانند دلهای شاگردان

را جذب كنند و از همین رهگذر به ساختن و پرداختن آنان بپردازند .

۳- ارتباط بصری:

ارتباط بصری با شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است معلمی كه قادر باشد در حفظ عدالت با همه شاگردان خود ارتباط بصری برقرار كرده

به طور طبیعی به تمامی آنان به تناوب و تناسب نظر كند همانند آن است

كه با تارهای نامرئی، اذهان شاگردان خود را تسخیر خویش سازد . در

نتیجه یك ارتباط بصری متقابل ،دانش آموزان كمتر دچار بی حوصلگی

می شوند و نه تنها رفتار زاید ایشان فوق العاده كاهش می یابد و با

كوچكترین محرك بیرونی حواس ایشان پرت نمی شود بلكه با افزایش دامنه

توجه اشان از دقت و تمركز ذهنی بیشتری برخوردار می شوند و بالطبع

با یاد گیری بهتر مواد آموزشی ،پیشرفت تحصیلی مطلوبی نیز خواهند داشت. بعضی از معلمان به دلایل مختلف از جمله توجه بیشتر به یك یا چند

دانش آموز خاص و یا به دلیل كم رویی، اضطراب و یا ضعف مهارتهای اجتماعی، به گونه ای كه انتظار می رود نمی توانند به طور طبیعی با همه شاگردان ارتباط بصری داشته باشند . در نتیجه نه تنها شاگردان این چنین كلاسی زودتر خسته شده بیشتر دچار حواس پرتی می گردند بلكه بعضا در آنها نگرش منفی و احساسی ناخوشایند نسبت به شخصیت معلم به وجود

می آید . اگر چنانچه دانش آموزان بر این باور باشند كه معلم عمدتا به هنگام تدریس به دانش آموز یا دانش آموزان خاصی نگاه می كند احساس تبعیض دامنگیرشان می شود و تقویت چنین احساسی عواقب ناخوشایندی از

بی رغبتی نسبت به درس و گریز از كلاس همراه خواهد داشت .

این مسأله در مدارس، آنجا كه كودكان و نونهالان به الگوهای رفتاری بزرگسالان بیشترین توجه را دارند و هر لحظه در انتظار نگاه محبت آمیز معلم هستند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

۴- ارتباط معلم با دانش آموزان :

مدرسه روابط انسانی را كه موجب ایجاد تعادل فكری در كودك می شود ترغیب می كند و به او این احساس را می بخشد كه متعلق به گروه معینی می باشد و در این گروه نقش مفیدی دارد و می تواند در داخل آن محیط دوستی و تأمینی به دست آورد.

((كلاس هایی كه در آنها روابط انسانی نیكو وجود دارد محیط مطبوعی ایجاد می كند كه كودك در داخل آن شكفته می شود .))

آموزگار كه بیش از هر شخص دیگری در ایجاد روابط انسانی نیكو مؤثر است باید از لحاظ تعادل احساساتی چنان باشد كه مسایل شخصی وی در روابط او با شاگردان اختلال ایجاد نكنند. وی با شاگردان تفاهم پیدا می كندو نسبت به آنها محبت صمیمانه ای دارد و خود را نسبت به آنها منصف و بی غرض نشان می دهد و می تواند جانب شخصیت و مزاح را حفظ كند و همراه شاگردان و نه به خود آنها بخندد.

شخصیت خاص آنها را محترم می دارد و در كلاس محیط گذشت و مسالمت به وجود می آورد روابط حسنه ی مابین معلم و شاگردان در آهنگ صدای او در نحوه ی نامیدن هر شاگرد و در روش اظهار علاقه ی او به حوادث زندگی شاگرد آشكار می شود.

وی با شاگردان از مطالبی كه به آنها مربوط است گفتگو می دارد و برخی از تجارب شخصی خود را برای آنها حكایت می كند . این احساسات دوستی هر قدر كه معلم وشاگرد بیشتر با هم كار و تفریح و بازی كنند مستحكم تر می شود۱- ارتباط كلامی

با تحقیقاتی كه به عمل آمده، در جامعه ما تقریبا نزدیك به ۸۵% ارتباطات افراد از طریق حرف زدن و گوش دادن ( گفت و شنود ) و نزدیك به ۱۵% از طریق خواندن و نوشتن است. پس در این مورد واژه ها و كلمات و جملات نقش ویژه ای رادر نقل وانتقال مفاهیم و احساسات انسانها بازی می كند. واژه ها در نقل وانتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار احساسی مهمی برخوردارند و از نظر عاطفی، كلمات تأثیر فوق العاده ای در روحیه ی افراد انسانی دارد.

بیان و گفت وگو كه برای ایجاد ارتباط در قالب كلمات و الفاظ رد وبدل می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین سبب، خداوند متعال در قرآن كریم اولین ویژگی مهم انسان را پس از خلقت او بیان ذكر می نماید:

((خلق الانسان علمه البیان)) انسان را بیافرید. به او سخن گفتن آموخت .

بیان و گفتار، مهم ترین وسیله ارتباط انسانها با یكدیگر است و چون ارتباط فرایندی است دو طرفه، بخش اعظم ارتباط انسانها از طریق گفت و شنود

و همین مكالمات عادی و روزمره صورت می گیرد و لذا در ارتباط صحیح و سالم، باید هم گوینده خوبی بود و هم شنونده ی خوبی، یعنی در تبادل اطلاعات و احساسات و عواطف باید از نقش و تأثیر عاطفی و روانی واژه ها و كلمات آگاه بود . باید توجه داشت كه چگونه بعضی از كلمات و واژه ها در ایجاد و برقراری ارتباط سالم نقش سازنده داشته و همواره در ایجاد صمیمیت و دوستی مؤثرند . همچنین باید به موقعیت و فضای ارتباط كه این واژه ها و كلمات در آن رد و بدل می گردد، آشنایی داشت . گاهی گفتن یك كلمه مثبت در شرایط و فضای نامناسب و نامساعد بار منفی القاء می كند.

بنابراین باید هم به نقش كلمات و واژه ها و هم شرایط القاء و مبادله كلمات آشنایی ودقت كامل داشت، چرا كه ارتباط سالم در فضایی حاكی از صمیمیت و محبت و احترام متقابل با شناخت و در نظر گرفتن معنا و نقش عاطفی كلمات امكان پذیر است و رعایت آنها موجب استحكام آن روابط خواهد شد. متأسفانه ما توجهی به سخنان و واژه هایی كه در مكالمات و گفت وگوهای روزانه مان رد و بدل می كنیم، نداریم به خصوص اگر در نقش اولیاء و مربیان در مقام تعلیم و تربیت هم باشیم.

۲- ارتباط معنوی :

گفتارو تئوری نمی تواند افراد را جذب سازد تنها تجسم رفتار است كه انسانها را به خضوع در می آورد و هر انسانی در دوران زندگی خود با بسیاری از دانشمندان و بزرگان برخورد می كند، تنها كسانی كه دارای جاذبه اخلاقی هستند موجب تغییر رفتار می شوند .

در اهمیت و برجستگی عامل اخلاقی همین مقدار بس كه حضرت محمد (ص) می فرمایند((افكم لن تسعوا الناس باموالكم فالقوهم بطالقه الوجه ))

یعنی انسانها نمی توانند به وسیله اموالشان دلهای مردم را متوجه سازند بلكه

خوش خویی و گشاده رویی عامل جذب و شیفتگی است .

بنابراین معلمان و مربیان تنها در پرتو تجسم اخلاق می توانند دلهای شاگردان

را جذب كنند و از همین رهگذر به ساختن و پرداختن آنان بپردازند .

۳- ارتباط بصری:

ارتباط بصری با شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است معلمی كه قادر باشد در حفظ عدالت با همه شاگردان خود ارتباط بصری برقرار كرده

به طور طبیعی به تمامی آنان به تناوب و تناسب نظر كند همانند آن است

كه با تارهای نامرئی، اذهان شاگردان خود را تسخیر خویش سازد . در

نتیجه یك ارتباط بصری متقابل ،دانش آموزان كمتر دچار بی حوصلگی

می شوند و نه تنها رفتار زاید ایشان فوق العاده كاهش می یابد و با

كوچكترین محرك بیرونی حواس ایشان پرت نمی شود بلكه با افزایش دامنه

توجه اشان از دقت و تمركز ذهنی بیشتری برخوردار می شوند و بالطبع

با یاد گیری بهتر مواد آموزشی ،پیشرفت تحصیلی مطلوبی نیز خواهند داشت. بعضی از معلمان به دلایل مختلف از جمله توجه بیشتر به یك یا چند

دانش آموز خاص و یا به دلیل كم رویی، اضطراب و یا ضعف مهارتهای اجتماعی، به گونه ای كه انتظار می رود نمی توانند به طور طبیعی با همه شاگردان ارتباط بصری داشته باشند . در نتیجه نه تنها شاگردان این چنین كلاسی زودتر خسته شده بیشتر دچار حواس پرتی می گردند بلكه بعضا در آنها نگرش منفی و احساسی ناخوشایند نسبت به شخصیت معلم به وجود

می آید . اگر چنانچه دانش آموزان بر این باور باشند كه معلم عمدتا به هنگام تدریس به دانش آموز یا دانش آموزان خاصی نگاه می كند احساس تبعیض دامنگیرشان می شود و تقویت چنین احساسی عواقب ناخوشایندی از

بی رغبتی نسبت به درس و گریز از كلاس همراه خواهد داشت .

این مسأله در مدارس، آنجا كه كودكان و نونهالان به الگوهای رفتاری بزرگسالان بیشترین توجه را دارند و هر لحظه در انتظار نگاه محبت آمیز معلم هستند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

۴- ارتباط معلم با دانش آموزان :

مدرسه روابط انسانی را كه موجب ایجاد تعادل فكری در كودك می شود ترغیب می كند و به او این احساس را می بخشد كه متعلق به گروه معینی می باشد و در این گروه نقش مفیدی دارد و می تواند در داخل آن محیط دوستی و تأمینی به دست آورد.

((كل

نظر دهید . . .           نظرات کاربران