ضرورت بازی
به اعتقاد پیاژه، نوزاد، موجودی فعال و مبکتر رفتار است. طفل به سرعت تمایز بین خصوصیات محیط نزدیک خویش را میآموزد و به انطباق رفتار خویش در جهت الزامات آن میپردازد.
مشاهدات مختلف گویای این امر است که کودکان از بدو تولد شروع به بازی میکنند و آنگاه با افزایش سن و کسب تجربه، نوع بازی خود را تغییر میدهند.
در اوائل تولد، بدن کودک مرکز بازیهاست. کودک با اعضای بدن خود به بازی میپردازد و در واقع بیش از آنکه ما به حرکات او به عنوان بازی نگاهی بیندازیم، او بازی خود را همراه با مجموعهای از اکتشافات و تکرارها، تکان دادن اعضای حرکتی، ادراکات حسی همراه با حرکات محیطی از قبیل صداها، مزهها و غیره مشروع مینماید و از تجربه آنها لذت میبرد. حرکت چشمها و صدا درآوردنها، همگی آغازگر بازی کودک است.
به اعتقاد روانشناسان، اطلاعاتی که کودک از طریق بازی کسب میکند نه تنها برای زندگی فعلی او بلکه با زندگی آینده او ارتباط مییابد. بازی فرایندی است که آمادهسازی کودک را برای آینده مشخص میکند.
بازی برای تحول شناختی، عاطفی، اجتماعی و جسمانی کودک ضرورت تام دارد بازی طریقه یادگیری کودک درباره بدن خود و دنیای پیرامون است بازی وسیلهای برای سازندگی کودک است. او از طریق بازی یاد میگیرد ابداع میکند و تجربه نماید.
بازی رشد هوشی را تسریع میکند در این صورت آشنا کردن کودک با بازی و محرک بازی یکی از عواملی است که رشد شناختی کودک را تسهیل میکند بازی برای رشد مهارتهای ذهنی، اساسی است. کودکان در بازی میتوانند بدون دخالت دیگران تجربه بیندوزند و دراین ضمن تواناییهایی را کسب کنند