فداها ابوها
آیتالله سیّد نصرالله مستنبط از کتـاب «کشف اللـاءلـی» نقل فرمـوده که روزی عدهای از شیعیان وارد مدینه شـدند و پرسشهایـی داشتند که میخـواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند.
امام(ع) در سفر بـودنـد. آنها پـرسشهای خـود را نـوشته به دودمان امامت تقـدیـم نمـودند. چـون عزم سفر کردنـد، بـرای پاسخ پرسشهای خـود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند. امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بـود و آنها امکان توقف نداشتند. از ایـن رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشها را نـوشتند و به آنها تسلیـم نمودنـد. آنها با مسرت فراوان از مدینه منـوره خارج شدند و در بیرون مدینه، با امام کاظم(ع) مصادف شـدنـد و داستـان خـود را بـرای آن حضـرت شـرح دادند.
هنگامـی که امام(ع) پرسشهای آنان و پاسخهای حضرت معصـومه(س) را ملاحظه کردند، سه بار فرمودند: «فداها ابـوها!» (پدرش به قربانـش باد).
با تـوجه به ایـنکه حضرت معصـومه(س) به هنگام دستگیری پـدر بزرگـوارش خردسال بـود، ایـن داستان از مقام بسیار والا و دانـش بسیار گستـردهی آن حضـرت حکایت میکند.